English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9056 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entering group U گروه وارد شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
entering U عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
when entering U هنگام ورود
entering through U مجرای دخول
entering side U سمت ورودی سمت دخول
entering angle U زاویه ورود
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
entering side U جهت ورودی
to bar somebody from entering the place U مانع کسی وارد جایی شدن
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group U جمع اوری چندین چیز با هم
out group U برون گروه
t group U گروه T
we group U گروه خودی
in group U گروه خودی
t group U گروه حساسیت اموزی
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group U شیعه
group U جمعیت گروه بندی کردن
group U دسته دسته کردن
group U دسته
group U گروه
group U ناوگروه
group U گروه رزمی
group U جمع شدن
group U انجمن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U حزب
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U دسته بندی کردن
group theory U نظریه گروهی
group theory U نظریه گروهها
group test U ازمون گروهی
minority group U گروه اقلیت
group velocity U سرعت گروهی
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
membership group U گروه عضویت
marginal group U گروه حاشیهای
natural group U گروه طبیعی
local group U گروه محلی
norm group U گروه هنجار
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
infinite group U گروه نامتناهی
group dynamics U پویش گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
leaving group U گروه ترک کننده
group norms U هنجارهای گروهی
group mark U علامت گروه
group mark U نشان گروه
group index U اندیس گروه
group index U شاخص گروه
group identification U همانند سازی گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group membership U عضویت گروهی
group of targets U گروه اماجها
group teaming U ریخته گری گروهی
group structure U ساخت گروهی
group separator U جداساز گروه
group selector U سلکتور گروهی
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing U چاپ گروهی
group pressure U فشار گروهی
group of targets U گروه هدفها
group factors U عاملهای گروهی
open group U گروه باز
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
business group U شرکت سهامی [شرکت]
splinter group U گروهجداییطلب
noun group U گروهکلمات
interest group U علایقگروهی
group practice U گروهپزشکی
ginger group U افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group U گروه قیدی
within group variance U پراکنش درون گروهی
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
management group U ائتلاف تجاری
management group U ائتلاف چند شرکت
extra-group U ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group U گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
user group U گروه کاربران
user group U گروه استفاده کننده
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
selected group U گروه گزیده
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group U گروه بازیابی وسایل
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group U گروه مرجع
product group U کالاهی مشابه
primary group U گروه نخستین
point group U گروه نقطهای
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group U گروه جانبی
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
task group U گروه ماموریت زمینی
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group U گروه تقارن
substituent group U گروه استخلافی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group U گروه معیاریابی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
phosphoryl group U گروه فسفریل
control group U گروه گواه
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group U گروه خدمات ساحلی
battle group U گروه نبرد
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group U گروه تک به ساحل
attack group U گروه تک
artillery group U گروه توپخانه
army group U گروه ارتش
between group variance U پراکنش میان گروهی
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
commutative group U گروه جابجاپذیر
command group U گروه فرماندهی
coacting group U گروه همکار
closed group U گروه بسته
carboxylic group U کروه کربوکسیلی
carbonyl group U گروه کربونیل
bridging group U گروه پل شده
bridged group U گروه پل شده
armor group U گروه زره تانک
armor group U گروه زرهی
amino group U گروه امینی
abelian group U گروه ابلی
group therapy U گروه درمانی
peer group U گروه همسالان
blood group U گروه خون
blood group U تعیین کردن
blood group U گروه خونی
age group U گروه سالخور
age group U گروه سنی
acid group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
alkyl group U گروه الکیلی
alkyl group U گروه الکیل
air group U گروه هوایی یک ناو
air group U گروه هوایی
aiming group U دستگاه مثلث گیری
aiming group U عوامل مثلث گیری
acidic group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
pressure group U گروه فشار
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
encounter group U گروه رویارویی
group casting U ریخته گری
end group U گروه انتهایی
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group U گروه واجد شرایط
experimental group U گروه ازمایشی
feeding group U گروه تغذیه کننده
feeding group U قسمت خوراک دهنده
gas group U گروه گاز
group captain U سرهنگ هوایی
group atmosphere U جو گروهی
group analysis U تحلیل گروه
group acceptance U پذیرش گروهی
functional group U گروه عاملی
group casting U ریخته گری گروهی
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
group consciousness U اگاهی گروهی
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group discussion U بحث گروهی
group drive U محرکه گروهی
formal group U گروه رسمی
dead group U زاویه بیروح
dead group U زمین بیروح
group contagion U سرایت گروهی
deactivating group U گروه کم کننده فعالیت
criterion group U گروه ملاک
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
detail group U قسمت بیگاری
detail group U دسته ماموربیگاری
activated methylene group U گروه متیلن فعال شده
Why dont you join our group. ? U چرا به جمع ما نمی آیی ؟
group flashing light U چشمک زن دستهای
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
commutative group [math.] U گروه آبلی [ریاضی]
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
opposition parliamentary group U گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
Abelian group [math.] U گروه آبلی [ریاضی]
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
computer users group U گروه استفاده کننده کامپیوتر
local group of galaxies U کهکشانهای گروه محلی
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special interest group U گروه
date time group U گروه تاریخ و زمان
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
sensitivity training group U گروه حساسیت اموزی
close covering group U ناو گروه مامور پوشش نزدیک
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1اکیپ دختر و پسر
1گردش علمی
1rhodamine
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
8what is prosthetic group mean in persian
8what is prosthetic group mean in persian
8what is prosthetic group mean in persian
8what is prosthetic group mean in persian
8what is prosthetic group mean in persian
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com